آموزشگاه عکاسی تبلیغاتی

امروز که عصر، عصر دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی است، یکی از داغ‌ترین موضوعات نیز عکاسی از غذا و عکاسی غذایی است. کاربران بی‌شماری در جهان وجود دارند که همه‌روزه عکس‌های بی‌شماری را در صفحات اجتماعی خود با دیگران به اشتراک می‌گذراند که بدون شک در این میان عکس‌هایی با مضمون غذا و مواد غذایی سهم عمده‌ای را دربرمی گیرند. هرکسی با هر سلیقه و تجهیزاتی دوست دارد که لذت غذایی را که می‌خورد، با دیگران سهیم باشد. با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و باکیفیت شدن روزبه‌روز دوربین‌های خانگی، دوربین گوشی‌های همراه و در سطح پیشرفته‌تر دوربین‌های حرفه‌ای امکان ثبت لحظه‌ها برای ما فراهم‌شده است. در هر رستوران و کافه‌ای، پیش از آنکه اقدام به خوردن غذای سفارش داده‌شده‌مان کنیم، گوشی همراه خود را درآورده و عکسی از آن می‌گیریم.
البته عکاسی غذایی همیشه به این آسانی نیست. اینکه این عکس‌ها را به چه منظور و برای چه کسی می‌گیریم بسیار در نحوه عکاسی ما از مواد غذایی تأثیرگذار است. اگر عکسی را برای خودمان می‌گیریم، چندان اهمیتی ندارد که ازلحاظ فنی و کیفی در چه سطحی قرار دارد؛ اما یک عکاس صنعتی حرفه‌ای برای عکاسی غذایی، عکس یک غذا را برای خودش نمی‌گیرد. کافه‌ها، هتل‌ها، رستوران‌ها، کتاب‌ها و مجله‌های آشپزی، کارخانه‌های مواد غذایی و در کل تمام مجموعه‌های فعال در صنایع غذایی کارفرماهای او برای عکاسی غذایی هستند.
در عکاسی صنعتی و یا بیشتر در عکاسی تبلیغاتی، عکاسی مواد غذایی شاخه‌ای پرطرفدار و البته بسیار سختی است که عهده‌دار انتقال طعم و عطر یک محصول بدون لمس آن است! امروز لذت دیدن یک عکس خوب از یک خوراکی، دست‌کمی از تست کردن و خوردن آن ندارد. یک عکس مواد غذایی خوب، تصادفاً خوب نمی­شود. عکاسی غذایی فراتر از عکس گرفتن از بشقاب غذاست و برخلاف تصور بیشتر مردم، عکاسی غذایی (البته به‌صورت حرفه‌ای و تخصصی) جزو سخت‌ترین‌های رشته عکاسی است. عکاس مواد غذایی باید از تجربه و مهارت بسیار بالایی برای یک ثبت موفق یک عکس برخوردار باشد و در کنار این تجربه، تجهیزات و مومات کافی را برای این کار در اختیار داشته باشد.
برای عکاسی غذایی در سطح حرفه‌ای به‌صورت عکاس تبلیغاتی یا عکاس صنعتی، باید داستان غذایی که قصد عکاسی از آن را دارد مشخص کند. اینکه عکس صنعتی یا
عکس تبلیغاتی او چه رسالتی دارد بسیار مهم است. می‌خواهیم با عکس خود بیننده را گرسنه کنیم؟ می‌خواهیم او را برای رفتن به سفری خاص ترغیب کنیم؟ هدفمان تداعی کردن نوستالژی‌ها در ذهن بیننده است یا می‌خواهیم محصول خود را تبلیغ کنیم؟ همه این‌ها اهمیت دارد چراکه عکاسی غذایی فقط برای نمایش نیست و در پس هر عکس از مواد غذایی پیامی نهفته است. باید هدف خود را از پیش مشخص کنیم، چراکه این هدف ماست که راهنمای ما در انتخاب تنظیمات، لوازم جانبی، مواد غذایی، محل و نوع نورپردازی است.
مهم‌ترین هدف در عکاسی غذایی، تمرکز روی رنگ، بافت، شکل و ظرافت غذاست و این مهم تنها با یک نورپردازی دقیق به دست می‌آید. یک عکاس مواد غذایی حرفه‌ای می­داند که با چه نوع از نورپردازی می‌تواند تازگی و شادابی مواد غذایی را نشان دهد. بیشتر عکاس‌های تازه‌کار از نورهای مستقیم فلاش استفاده می‌کنند که این نور باعث از دست رفتن بافت، شسته شدن رنگ، روشنایی بیش‌ازحد و تخت شدن تصویر می‌شود و این بزرگ‌ترین معضلی است که یک عکاس صنعتی تازه‌کار برای عکاسی غذایی دارد و در عکاسی تبلیغاتی و
عکاسی صنعتی این نوع عکس‌ها به‌هیچ‌عنوان قابل‌قبول و استفاده نیست. بحث نورپردازی در عکاسی غذایی به تجربه و مهارت عکاس صنعتی وابسته است. هرچه عکاس صنعتی باتجربه‌تر باشد و شناخت بیشتری از جنس نور داشته باشد عکس صنعتی از مواد غذایی جذاب‌تر و خوش آب و رنگ‌تر خواهد شد. برای به دست آوردن نور خوب برای یک محصول باید از انواع سافت باکس و چترهای نرم‌کننده نور استفاده کرد و در مورد عکاسی غذایی در نور طبیعی همراه داشتن رفلکتور در بین تجهیزات عکاسی صنعتی یک نیاز است. درباره نورپردازی از خوراکی‌ها، در کلاس‌های آموزش عکاسی تبلیغاتی و عکاسی صنعتی از غذا به‌طور مفصل صحبت خواهیم کرد؛ اما جایگاه تزئینات و لوازم استفاده‌شده در عکاسی غذایی کجاست؟
متأسفانه مشکل بزرگی که عکاسی صنعتی،
عکاسی تبلیغاتی و به‌طور خاص‌تر عکاسی غذایی کشور ما با آن روبروست بحث ترکیب‌بندی است. ترکیب‌بندی از ارکان و اصول نخستین همه‌ی شاخه‌های عکاسی ازجمله عکاسی صنعتی و عکاسی تبلیغاتی است؛ چراکه با بکار بستن علم می‌توان دید بیننده را به سمت سوژه موردنظر کشاند و تمرکز او را به‌صورت ناخودآگاه به سوژه جلب کرد. عکاسان صنعتی و تبلیغاتی تازه‌کار بی‌محابا تمام داشته‌ها و لوازم تزئینی خود را روی میز می‌ریزند و در کنار آن‌ یک بشقاب غذا می‌گذارند، در اندیشه آنکه این لوازم به زیبایی و جذابیت عکس صنعتی آن‌ها کمک می‌کند و این در حالی است که با این کار لطمه بزرگی را به‌ عکس صنعتی و تبلیغاتی و هدف آن وارد کرده‌اند. من گاهی عکس‌هایی را می‌بینم که توسط عکاسان به نام کشورمان گرفته‌شده‌اند اما هیچ اثری از ترکیب‌بندی درست در آن دیده نمی‌شود. شلوغی و تراکم بیش‌ازحد لوازم تزئینی و دکور اجازه دیده شدن محصول را نمی‌دهد! عکس صنعتی از یک رب، محصول تولیدکننده‌ای به نام را نگاه می‌کردم و بدون اغراق مدتی گذشت تا سوژه را که همان رب گوجه‌فرنگی بود، در میان انبوهی از دکور (که یک انبار زیرزمینی را تداعی می‌کرد) پیدا کنم! حال تصور کنید این تصویر در یک تابلوی بیلبورد شهری نصب‌شده باشد که نگاه‌های گذرای رانندگان و عابران پیاده را هدف قرار داده است!! 
ترکیب‌بندی محل قرارگیری اشیا و ارتباط آن‌ها با دیگر عناصر تصویر در عکاسی غذایی و به‌طورکلی عکاسی صنعتی است که با ایجاد تعادل در تصویر نگاه بیننده را به سمت سوژه موردنظر هدایت می‌کند. یکی از اصول ترکیب‌بندی، قرارگیری سوژه در نقطه طلایی تصویر است اما در مورد عکاسی غذایی می‌توان پا را فراتر گذاشت و به تجربیات جالبی دست پیدا کرد و باتجربه و مهارت حتی می‌توان سبکی را در این زمینه به نام خود تولید کرد؛ اما نباید این نکته را فراموش کرد که چیدمان نباید سوژه را تحت تأثیر خود قرار دهد و همواره باید سوژه در مرکز توجه و نگاه بیننده بوده و آن‌ها را به سمت خود و هدف عکاس متمرکز کند.
یکی دیگر از مواردی که در عکاسی غذایی بسیار تأثیرگذار است، عمق میدان است. عکاسی صنعتی از یک محصول خوراکی،
عکاسی خط تولید یک کارخانه نیست که در آن تمام عناصر مهم و وماً در کادر و واضح باشد. در یک عکس صنعتی از مواد غذایی می‌توان از عمق میدان‌های رؤیایی‌تر استفاده کرد. سوژه یک غذاست و نیازی نیست که نمکدان را نیز در منطقه فو داشته باشیم. در کشور ما متأسفانه گاهی، عکاس صنعتی از سمت تولیدکننده‌ها مجبور به استفاده از دیافراگرام های بسته و سطح فو زیاد است. شوربختانه تراز سنجش حرفه‌ای بودن یک عکس صنعتی برای برخی از تولیدکنندگان سطح وضوح و فو تصویر است. آن‌ها گمان می‌کنند که چون عکاس خط تولید، عکس‌های کارخانه را با وضوح و سطح فو بالا عکاسی کرده است پس عکس صنعتی محصول نیز باید این خصوصیت را داشته باشد و این موضوع بسیاری از مواقع به جذابیت عکس صنعتی لطمه وارد کرده است. خود ما نیز از این اتفاق متحمل آسیب‌های بی‌شماری از جانب کارخانه‌های صاحب‌نام شده‌ایم. دیافراگم های باز می‌توانند برای عکس صنعتی ما حالت زیبایی را خلق کنند و از دست دادن محوشدگی و بوکه های زیبا برای هر عکاس صنعتی می‌تواند دردآور باشد. سطح فو کم اما دقیق بر روی سوژه، می‌تواند این اجازه را به عکاس صنعتی بدهد که دقیقاً روی سوژه دلخواه خود تمرکز کند و این ویژگی به‌طور خاص در عکاسی غذایی بسیار مفید و درعین‌حال مهم است.

ویژگی مهم دیگر در جذاب بودن یک عکس صنعتی، در عکاسی غذایی، زاویه عکس است. اینکه یک زاویه کلی را در نظر بگیریم و طبق همان پیش برویم کار هوشمندانه‌ای نیست. هر غذایی ویژگی منحصربه‌فرد خود را دارد. یک غذا حجیم است و دیگری تخت، یکی خوش‌رنگ و لعاب است و دیگری رنگ جذابی ندارد. تعین زاویه برای
عکس صنعتی وابسته به نوع غذایی است که سوژه عکاسی غذایی است. اگر سوژه یک پیتزا و یا چند برگ کالباس باشد، بهترین زاویه برای عکاسی صنعتی از آن، بالاسری یا به‌اصطلاح (Overhead) است. چراکه با این زاویه تمام ویژگی‌ها و جزئیات به‌درستی ثبت می‌گردند و این در حالی است که در عکاسی صنعتی از یک ظرف بستنی زاویه ۴۵ درجه که زاویه نگاه یک فرد نشسته بر سر میز است، می‌تواند بهتر جزئیات را نمایش دهد و برای یک ساندویچ برگر می‌توان زاویه روبه‌رو را امتحان کرد. این زوایا در عکاسی غذایی نسبت به نوع و حجم غذا متغیر خواهند بود.

شاید بتوان مهم‌ترین بخش از عکاسی غذایی را به آراسته کردن غذا اختصاص داد. این هنر که به Food Styling معروف است می‌تواند غذایی معمولی را به یک غذای حیرت‌آور و شگفت‌انگیز تبدیل کند. همان‌طور که ما برای زیبایی به آرایشگاه می‌رویم، لباس‌های زیبا و رنگی را با کفش‌هایمان ست می‌کنیم و با ایجاد تعادل و رنگ‌بندی به آراستگی خود می‌افزاییم، یک فود استایلیست (Stylist) نیز با هماهنگ کردن مواد غذایی رنگارنگ، ترکیبی زیبا را به وجود می‌آورد. او سبزی‌های تازه را با فلفل‌های مینیاتوری زرد و گوجه‌های کوچک قرمزرنگ چنان در هم ترکیب می‌کند که برای کسی که علاقه‌ای به فلفل نیز ندارد، دیدنش جذاب است و اشتهای او را برانگیخته می‌کند. یک فود استایلیست حرفه‌ای دستمزد بالایی دارد و شوربختانه به همین خاطر در کشور ما از چنین شخصی با این تخصص استقبال خوبی نشده و به‌طورمعمول خود عکاس مواد غذایی به فرم دادن غذاها اقدام می‌کند. اگرچه باسلیقه خوب عکاس صنعتی حرفه‌ای تا حدی این نقیصه جبران شده است، اما در سطح حرفه‌ای وجود یک فود استایلیست در کنار عکاس مواد غذایی یک امر حیاتی و غیرقابل‌انکار است.

در آخر نیز فاکتور اثرگذار و بی‌اندازه مهم در تولید یک عکس صنعتی جذاب از مواد غذایی، استفاده درست و با دانش از نرم‌افزارهای عکاسی جهت ویرایش نهایی تصویر است. تأثیر این ویژگی در فایل­‌هایی که قصد ارسال به چاپخانه را دارند بسیار مشهود است.
مدیریت رنگ ها برای چاپ تخصص خاص خود را می‌طلبد و چه بسیار اتفاق می‌افتد که به دلیل عدم رعایت این مهم، کارخانه‌ها و تولیدکنندگان صنایع غذایی متحمل خسارات بزرگی شده‌اند. به دست آوردن رنگ‌های دقیق و درعین‌حال جذاب برای چاپ‌های چهار رنگ (CMYK) نیازمند دانش و تجربه است که بتواند بهترین نتیجه را برای تولیدکننده و عکاس تبلیغاتی به ارمغان بیاورد.

کانون تخصصی آموزش عکاسی مرداد
برای  مشاهده آمورش های بیشتر برروی >>عکاسی تبلیغاتی<< کلیک کنید



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها